too_33

ابر شدم, صدا شدی
شاه شدم, گدا شدی
شعر شدم, قلم شدی
عشق شدم, تو غم شدی

لیلای من دریای من
آسوده در رویای من
این لحظه در هوای تو
گمشده در صدای تو
من عاشقم مجنون ِ تو
گمگشته در بارون ِ تو

مجنون ِ لیلی بی خبر
در کوچه هایت در به در
مست و پریشون و خراب
هر آرزو نقش ِ بر آب
شاید که روزی عاقبت
آروم بگیرد در دلت

کنار ِ هر ستاره ای نشسته ابر پاره ای
من از تبار ِ سادگی بی خبر از دلدادگی... عاشقم

ماه شدم, ابر شدی
اشک شدم, صبر شدی
برف شدم, آب شدی
قصه شدم, خواب شدی

لیلای من دریای من
آسوده در رویای من
این لحظه در هوای تو
گمشده در صدای تو
من عاشقم مجنون ِ تو
گمگشته در بارون ِ تو

مجنون ِ لیلی بی خبر
در کوچه هایت در به در
مست و پریشون و خراب
هر آرزو نقش ِ بر آب
شاید که روزی عاقبت
آروم بگیرد در دلت

 

 ********

امروز 15 روزه که عشقم و ندیدم



too_32

دست تو یاس نوازش

در سحرگاه بهاری


ای همه آرامش از تو


در سر انگشتت چه داری


در کتاب قصه ی من


معنی هر دل سپردن


خود شکستن بود و مردن


در غم خود سوگواری



ای همدم ای مرهم


ای خط سرنوشتم


ای همدم ای مرهم


بی تو چه می نوشتم



من چه بودم نقش باطل


قایقی گم کرده ساحل


باهزاران زخم بر دل


از عزیزان یادگاری


بی نیاز از هر نیازی


بی خبر از حیله سازی


باگناه پاکبازی


باختم در هر قماری



ای همدم ای مرهم


ای خط سرنوشتم


ای همدم ای مرهم


بی تو چه می نوشتم



من چه بودم شعله ی درد


قصه ی خاکستر سرد


زخمی دنیای نامرد


قصه ی چشم انتظاری


با من ویرانه از درد


دست تو اما چه ها کرد


ای که با معنای دیگر


عشق را آموزگاری



ای همدم ای مرهم


ای خط سرنوشتم


ای همدم ای مرهم


بی تو چه می نوشتم